وقتی چوب خدا صدا ندارد

ساخت وبلاگ

گوشهای من صدایش را میشنود......خیلی بلند و رسا......صدای چوب خدا را می گویم!

وقتی خدا کسی را به خاطر ظلمی که به تو کرده تنبیه میکند آن لحظه تنها چیزی که دلگرمت میکند حس لذت بخش انتقام نیست بلکه یک حس با ارزش و بزرگتر است به نام احساس دوست داشتن و مراقب بودن و عحیب آن لحظه چقدر این حس دوست داشتن و مراقبت خدا از تو به دل مینشیند خدای عادل با این کارش به تو میگوید اینها همه به خاطر توست چون تو را آزار داده عذابش میدهم ....من آن لحظه ا بیشتر از اینکه از تنبیه آن شخص خوشحال شوم از عنایت و توجه خدا به خودم خوشحال میشوم .

اینکه در دنیای نامردی ها و در هیاهوی زشتیها و‌ بیرحمی ها و بی منطقی ها ، کسی هست به نام خدا که همواره در تمام طول این مسیر همراه و مراقب و نگهدار من است و هر از گاهی با کارهایش به من می گوید که تو تنها و‌بی کس نیستی.

هر بار که از سادگی خود در برابر این روزگار و آدمهای انسان نما،به گریه می افتم یاد این جمله ی عزیز ترین شخص زندگیم می افتم که همیشه به من میگفت:بهشت پر از آدمهای ساده است.........

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۱ ساعت 3:52 توسط شب بو  | 

به عشق شهدا...
ما را در سایت به عشق شهدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : booymaha بازدید : 108 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 14:05